یادداشت | سکوتِ مرگبار متفکران انتقادی در برابر "سیطره نامرئی"
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، حدود پنج قرن از ظهور رنسانس، یعنی تجدید عهد با عالم یونانی-رومی، آزادی عقل و مذهب و کلیسا و عصر روشنگری در اروپا میگذرد؛ اما هیچ یک از تلاشهای انسان غربی برای تاسیس نظامی اخلاقی، مستقل از نظام اخلاقی دینی و سنتی، قرین موفقیت نبوده است و اساسا هر گونه نظام اخلاقی عقلی متافیزیکی از نوع فلسفه اخلاق کانتی را باید نوعی طنز و شوخی و بازی با مفاهیم تلقی کرد.
روشنفکران ما باید آگاه باشند آنچه به نام اخلاق و ارزشهای اخلاقی هنوز در جوامع حضور دارد در استمرار همان نظام اخلاقی و ارزش های دینی و سنتی است که از دوران سنت به جهان مدرن سرازیر گشته است. به همین دلیل، لااقل تاکنون، بشر هیچ گونه نظام اخلاقی آلترناتیو برای نظام اخلاقی سنتی نمیشناسد. (بخشی از ما و جهان نیچه ای ص64)
تحول فرهنگی در قرن بیستم با پشتوانه فلسفی و ادبیات در سینما تزریق شد، با روند آزادی های اجتماعی و انقلاب جنسی فضا برای هنرمندان بازتر شد، در سینمایی که در فیلمِ چهارساعته بربادرفته یک کلمه (لعنت) به کار می رود در سیر تحول خویش در سال 2013 در فیلم گرگ وال استریت بیش از 2000 اِف وُردز (F-words) به کار می رود، تا حدی این مسئله برای آکادمی اسکار گران آمد که تصمیم به عدم اهدای جایزه برای بازیگر این فیلم گرفت.
«اینگرید برگمن» در کتاب خاطراتش می نویسد که در زمان ساخت فیلم بدنام(هیچکاک) سه کشیش به عنوان ناظر صحنههای بوسه طولانی را حذف میکردند و او می گفت که هیچکاک چه حقه ای به کاربرد تا از این سانسور در امان بماند. البته بگذریم که در حال حاضر صحنه معاشقه خواهر و برادر در فیلمهای هالیوودی نمایش داده می شود.
جالب اینجاست در زمان سینمای پهلوی، صحنه معاشقه زن بالغ با پسری 10 ساله نمایش داده میشود، هنوز که هنوز است در سینمای آمریکا چنین صحنه ای نمایش داده نشده است!
حال وظیفه قشر فرهنگی و متفکر ما در روزگار کنونی چیست؟
مطلبی که متفکرانِ انتقادی ما باید مدنظر قرار بدهند سیطره رسانههای مجازی بر تمام ابعاد اخلاقیِ انسان است و این هم فقط شامل کشور ما نیست، چندی قبل بی بی سی خبری منتشر کرد که بر تراژدیِ این روزهایِ جهان می افزاید و آن اینکه هشتاد هزار پدوفیلی در بریتانیا در فضای مجازی با کودکان انگلیسی ارتباط دارند و برخی از این کودکان که قربانی این ارتباط هستند زیر ده سال اند! در ادامه نیز بر افزایش آمارِ کودکان قربانی به دلیل سرعتِ بالای اینترنت هشدار داد.
آیا یک متفکر انگلیسی باید چماق بر سر کلیسای انگلیس بکوبد که اِی داد شما به این ملت در قرون وسطا وعده بهشت و جهنم دادید و این هم نتیجه اخلاقی آن! آیا باید ملکه انگلیس یا نخست وزیر انگلیس را مقصر بداند؟
برخی از متفکران ما در سال های اخیر آنقدر مشغول انتقامگیری از نظام سیاسی کشور هستند که توانایی توجه به تأثیر رسانهها و نسبت اش با تحول جامعه را از دست دادهاند. وقتی کاستیهای فرهنگِ غربی بازگو نشد، وقتی نسبت به حجم انبوه سریال و فیلمهایی که دگرباشی جنسی را در حدِ جنون تبلیغ میکنند، روشنگری نشد، انتظاری نمی رود که در آینده پدوفیلی ها هم فریادِ حق طبیعیشان را در مملکت، به پشتوانه سکوتِ مرگبار روشنفکران اعلام کنند.
آیا بناست ما از دو قشر غربستیز و دینستیز که دو لبه قیچیاند کماکان ضربه بخوریم؟ انگار راهی برای اعتدال فلسفی و فرهنگی وجود ندارد. بناست مسیح علینژاد برای پوشش و طرز فکرِ جنسی بانوانِ ایرانی نسخه بپچید و محمد حسینی در پادکستهایش سردمدار عرفان و تصوف برای جوانان ما بشود، محمد حسینیِ، آن مجری فراری، هم فهمیده از چه راهی مخاطبان خود را بیابد؛ اما قشر تحصیلکرده ما تا توان دارد چماق را بر سر اسلام می کوبد و بعد به خیال اینکه از خود رفع مسئولیت کرده، آرام می گیرد./۹۱۸/ی۷۰۳/س
صدرا فردوسی